نوجوانانی که مبتلا به این انحراف بوده اند، متناسب به جنس و سن، مدت ابتلا و برخی موارد دیگر، آثارنامطلوبی را بر جسم و روح خود احساس کرده اند.
«افرادی که مبتلا به استمنا ( خودارضایی ) می باشند، موارد زیر را به عنوان تأثیر استمنا در سلامتی خود ذکر کرده اند.
شایان ذکر است که این افراد ناراحتیهای زیر را ناشی از ابتلا به استمنا می دانند:
**ضعیف شدن چشم **لاغر شدن صورت **ضعف اعصاب **لاغر شدن بدن **سرگیجه **زود به زود زکام شدن **کم خونی **سست شدن زانو **سیاه شدن دور چشم **ضعیف شدن حافظه **زرد شدن صورت
**ضعیف شدن حس شنوایی **جوش زدن صورت **شنیدن صدای زنگ در گوش **گوشه گیری **ظاهر نشدن در اجتماع **ضعف ایمان **بیمار شدن از نظر جسمی و روحی ** ناراحتیهای بسیار دیگر
موارد عمده دراختلال سلامتی این افراد به نقل از آنها به ترتیب عبارتند از:ضعیف شدن چشم، لاغرشدن صورت، ضعف اعصاب (افزایش تحریک پذیری)، ضعیف شدن بدن، ضعف حافظه و گوشه گیری.»
پدر و مادر وظایف مشابهی نسبت به فرزندان همجنس خود دارند. در این زمینه والدین می توانند در فضایی دوستانه و آکنده از اعتماد متقابل، پیرامون برخی از علایم بلوغ، اهمیت دوستان در سلامت و یا انحراف اخلاقی، پیامدهای معاشرتهای آلوده و مسایلی از این دست، با فرزندان نوجوان خویش به گفت و شنود بپردازند
آثار دیگر خودارضایی
این کار، جوان را بسیار خسته می کند و در طبایع حساس تولید و وسواس و تردید عجیبی می نماید، به طوری که همواره خجل و شرمسار است و خود را مجرم می پندارد. ابتلا به استمنا به سلامت روانی فرد ضربه ی شدیدی می زند. ضعف اراده در ترک استمنا که فرد، خود را اسیر و ناتوان در برابر ترک آن می بیند، ضربه ی مهم دیگری است.این ضعف اراده ی باعث می شود که شخص خود را مریض روحی بداند، دایم ناراحت باشد و گوشه گیری کند، خود را نسبت به جامعه عقب مانده احساس کند و عصبی یا تحریک پذیرباشد و اعتماد به نفس خود را از دست بدهد.این نمونه های ذکر شده، مواردی است که به عنوان ضربات روحی و روانی بر فرد وارد می شود و آسایش و آرامش فکری را از او سلب می کند؛به نحوی که فرد مبتلا به استمنا قادر نیست مثل دیگر افراد همسن و سال خود به زندگی عادی بپردازد.
روشهای پیشگیری از انحرافات جنسی (به ویژه خودارضایی)
با شرح عواملی که گذشت، اینک سؤالی که مطرح می شود این است که چگونه می توان از ابتلای نوجوانان به انحرافات جنسی و به ویژه خودارضایی پیشگیری نمود؟
پاسخ به این سؤال را به ترتیب زیر می آوریم:
نوجوان- نصیحت کردن
آموزش کافی به والدین
والدین بالاترین نقش را در پرورش حیات جنسی فرزندان خود دارند.ضروری است که با والدین در سه زمینه گفتگو و آموزشهای منظم و سودمندی به آنان ارائه شود:
ایجاد روابط گرم و محکم: ابتدا به والدین باید بیاموزیم که با فرزندان و به ویژه نوجوانان خود، روابط صمیمانه و ثمربخشی از حیث عاطفی برقرار کنند و همدلی با نوجوانان را به هر قیمتی فراهم آورند و رشته ی الفت را محکم کنند.در اثر این برخورد سازنده، پل عاطفی بین آنان برقرار می شود و اعتماد و اطمینان بر این روابط حاکم می گردد.
حفاظت امور زناشویی: والدین باید به خوبی نسبت به روابط جنسی خود با یکدیگر و چگونگی برقراری آن، توجیه شوند و بخصوص در زمینه ی حفاظت مسایل خاصی که فقط بین آنان برقرار می شود، دقت و رعایت کامل بنمایند.
گفتگوهای ضروری و ثمربخش: پدر و مادر وظایف مشابهی نسبت به فرزندان همجنس خود دارند. در این زمینه والدین می توانند در فضایی دوستانه و آکنده از اعتماد متقابل، پیرامون برخی از علایم بلوغ، اهمیت دوستان در سلامت و یا انحراف اخلاقی، پیامدهای معاشرتهای آلوده و مسایلی از این دست، با فرزندان نوجوان خویش به گفت و شنود بپردازند.
تکریم شخصیت
همان گونه که تضعیف شخصیت نوجوانان، آنها را در مواردی به عقب نشینی وادار کرده ومنزوی می سازد، در مقابل، تکریم شخصیت، ایشان را به میدان گسترده ی روابط اجتماعی و حضور مؤثر و فعالانه در صحنه های جامعه سوق می دهد.نوجوان، اگر احترام ببیند و مورد تکریم واقع شود، اعتماد می کند ونیروها و انرژیهایش را در مسیر سالم و سازنده ای به کار می اندازد.اما اگر از صحنه های فعال جامعه عقب رانده شود، نیرویش را در خود مصرف می کند.
کار مداوم، زندگی سالم
اگر نوجوانان را به کار مداوم و زندگی سالم عادت دهیم و جوهر زندگی را در کار به آنان بنمایانیم، موفق شده ایم که از ابتلای خودارضایی آنان، جلوگیری کنیم.
تنظیم خواب
نوجوانان را باید عادت دهیم که شبها زمانی به رختخواب بروند که کاملاً خسته و آماده ی خواب هستند. طبیعی است اگر نوجوان با خستگی به رختخواب نرود، به ناچار مدت زمانی را در بستر بیدارخواهد ماند تا به تدریج به خواب رود و چون افکار و اندیشه های شهوانی و تحریک آمیز معمولاً در این مواقع به سراغ نوجوان می آیند، نوعی تنظیم ساعات خواب برای نوجوان، ضرورت خاصی پیدا می کند. از سوی دیگر می توان نوجوانان را ترغیب نمود که هر بامداد، به محض بیدار شدن، از بستر برخیزد و این لحظات را در بستر نمانند.
آسیب زدایی از محیط
همزمان با سلامت اخلاقی محیط خانواده، در ابعاد اجتماعی نیز دقت عمل وجود داشته باشد. مسایلی از قبیل بدحجابی،بی حجابی، روابط ناسالم و آزادانه ی دختر و پسر در برخی از محیطهای عمومی (از قبیل پارکها، سینماها و سایر اماکن مشابه). سریالهای تلویزیونی و فیلمهای خارجی و همچنین عرضه و فروش عکسهای هنرپیشه ها و خوانندگان خارجی به گونه های مختلف در تحریک زایی نوجوان مؤثر است..هم اکنون شبکه های نامرئی فساد در تلاشند تا به طرق مختلف ریشه ی حمیّت و غیرت را در نسل جوان جامعه ی ما بخشکانند.
تغذیه ی صحیح
کیفیت تغذیه در دوران بلوغ، در شکل گیری مسایل انحرافی می تواند مؤثر باشد.به طور طبیعی غذای مناسب نوجوان، غذایی است که توان لازم و مورد نیاز بدن او را تأمین کند.بخصوص که نوجوانان در حال رشد سریع و چشمگیری هستند.لذا مواد غذای محرک و حارّه اگر مکرر استفاده شود، برای این سنین به هیچ وجه مطلوب نیست.چون شهوات و تمایلات خاص نوجوان را تحریک می کند. همچنین احتلام بیشترین هنگام، نزد کسانی دیده می شود که با معده ی سنگین می خوابند. بهترین روش جلوگیری از این امر و خواب سنگین بامداد آن است که شب، معده را از خوراکیهای گوناگون دیر هضم پرنکنند و به همان اندازه که به کیفیت غذا اهمیت می دهید به کمیت آن نیز دقت کنند.
اوقات فراغت
مسئله ی اوقات فراغت گرچه به لحاظ طرح مکررآن در جامعه، چندان تازگی ندارد، ولی همچنان مسئله آفرین است.
دستگاه تعلیم و تربیت ما یکی از طولانی ترین تعطیلات را اعم از تابستان و تعطیلات نوروز، داراست. این تعطیلات در ازای کمترین امکانات برای پرکردن اوقات فراغت نوجوانان و جوانان، به شدت مسئله آفرین است. نوجوانان را می توان به فنرهای فشرده ای که آماده ی پرتاب هستند، تشبیه کرد.اگر خانواده ها و اولیا بتوانند با برنامه ریزیهای مناسبی این انرژی متراکم را در قالبهای جامعه پسند، مطلوب و خلاق بریزند، بخشی از انحرافات و مشکلات اخلاقی، کاهش خواهد یافت
در اوقات فراغت تابستان و نیز فرصتهای بیکاری نوجوانان در طول سال تحصیلی، ازطریق توسعه ی کانونهای فرهنگی تربیتی دانش آموزان، محیطهای ورزشی، فعالیتهای اردویی (به ویژه اردوهای کار)، فعالیتهای فرهنگی و هنری، مسابقات هشتگانه ی مدارس، فعالیتهای ادبی و نویسندگی می توان به آنان جهت داد و خلأهای بزرگ و دشوار زندگی آنان را پر نمود.
نظر بدهيد
نوشته شده توسط پویا در سه شنبه 19 اردیبهشت1391 ساعت 15:14 موضوع | لينک ثابت
ظاهر در برابر شخصیت
در این دنیای سوپر مانکن های زیبا و سوپر استارهای پر زرق و برق، زیبایی و صورت خوش با پول، احترام، تحسین، و تکریم پاداش داده می شود. با اینکه مانکن ها و هنر پیشگان فقط قسمت بسیار کوچکی از جمعیت جهان را شامل می شوند، اما رسانه های گروهی ذهن سایرین را به کلی مغشوش کرده است. مردم هر روز فشار بیشتری بر خود می آورند تا به زیبایی ستارگان مجلات مد روز شوند، و این مسئله در انتخاب همسر نیز بسیار تاثیر گذار بوده است.
در تحقیقی که به تازگی انجام گرفته است، این سوال پرسیده شد: کدام جنبه از ویژگی های فردی در انتخاب همسر برای شما اهمیت بیشتری دارد؟ نتایج تحقیق به صورت زیر بوده است:
کدام جنبه از ویژگی های فردی در انتخاب همسر برای شما اهمیت بیشتری دارد؟
زن ها
مردها
شخصیت
%62.5
%49.5
هوش
%25.5
%22.6
زیبایی صورت
%7.1
%12.7
زیبایی بدن و هیک
%3.1
%14.5
موفقیت های کاری
%1.5
%0.5
حال که ارقام آماری را می دانید، فهمیدید که نظر افراد در ترجیح زیبایی به شخصیت چگونه است.
زیبایی ظاهر در مقابل شخصیت افراد، اهمیت بسیار کمتری دارد. وقتی فرد پَست و گستاخ باشد، زیبایی صورت او دیگر اهمیتی نخواهد داشت. البته خودِ من همیشه اول جذب ظاهر خوب فرد می شوم و بعد در پی کشف شخصیت او می روم، آنوقت تصمیم می گیرم که با او بمانم یا نه.
به نظر من زیبایی ظاهر و باطن به یک اندازه اهمیت دارد. هیچیک به تنهایی کافی نیست. منظور من از ظاهر خوب، چیزی است که به نظر خودِ من زیبا و جذاب باشد، و برای من نظر اجتماع در رابطه با جذابیت به هیچ وجه ملاک نیست. البته اگر قرار است در انتخاب خود اشتباه کنم، ترجیح میدهم که این اشتباه در مورد ظاهر فرد باشد، چون اگر کسی باطناً خوب باشد، برای من جذاب خواهد شد.
البته من برای اینکه بتوانم با کسی بمانم، حتماً باید از نظر ظاهری نیز مجذوب او باشم، اما اگر مجذوب باطن و اخلاق او باشم، مطمئناً رابطه مان دوام بیشتری پیدا خواهد کرد. شخصت افراد همیشه حرف اول را می زند. من ترجیح می دهم با آدم زشتی که می دانم واقعاً دوستم دارد بمانم تا مرد جذاب و خوش هیکل پست فطرت و خیانتکار.
من فکر میکنم می توانم کسی را که بتوانم همه ی روز تماشایش کنم، قربانی کسی کنم که بتوانم همه ی روز با او حرف بزنم. آنچه من می خواهم، یک نفر با ظاهر و اخلاق خوب است. البته اگر مجبور به انتخاب باشم، مطمئناً کسی را که اخلاق خوب و قیافه ی متوسط دارد به پسر جذاب ولی خود خواه و عیاش ترجیح دهم.
باور میکنید اگر بگویم قیافه ی ظاهری آنقدرها هم برای من اهمیت ندارد؟ به نظر من زنی خوشگل با قیافه ی خیره کننده ای که اخلاق و شخصیت درستی ندارد به هیچ وجه زیبا و سکسی نیست. این فکر آدم ها، شوخ طبعی، یکدلی، و خلاقیت و همه ی چیزهای مشابه با آنها است که باعث زیبا بودن افراد می شود. همه این چیزها بسیار از صورت ظاهری افراد مهم تر هستند. کسی که احمق یا بد اخلاق باشد، و یا اخلاقیات من را زیر سوال ببرد، به نظر من به هیچ وجه زیبا نیست. و اهمیتی ندارد که قیافه اش چقدر جذاب و فریبنده باشد.
من فکر میکنم اگر فرد مورد نظر شخصیت و اخلاق خوبی داشته باشد، می توان در مورد صورت ظاهری او تجدید نظر کرد و آن را نادیده گرفت، از آن گذشته همه ی ما وقتی پیر می شویم چاق و زشت می شویم.
صورت ظاهری از این نظر اهمیت دارد که پایه و مبنای کشش و جاذبه ی جنسی و فیزیکی را ایجاد می کند. گرچه رابطه های بادوام معمولاً به خاطر یکدلی و تشابه فکری و شخصیتی دو طرف بوده است اما یکدلی و جاذبه ی جنسی بین دو طرف نیز اهمیت بسیاری دارد.
فرد باید از نظر جنسی و ظاهری نیز مجذوب طرف مقابل خود باشد، تا بتواند در رابطه سرمایه گذاری کند. معمولاً اولین چیزی که در یک نفر ما را به خود جذب می کند، زیبایی ظاهری اوست، اما اگر بعدها در ارتباطات بیشتر پی به فقدان شخصیت آن فرد بردیم، مطمئناً رابطه کمرنگ تر خواهد شد. معمولاً وقتی افراد صمیمی تر می شوند، شخصیت و خصوصیات اخلاقی آنها برای هم اهمیت بیشتری پیدا می کند.
وقتی برای دفعه ی اول کسی را ملاقات می کنیم، هیچ راهی برای ما وجود ندارد تا پی به شخصیت او برده و مجذوب آن شویم. اما وقتی با او بیشتر آشنا می شویم، وضعیت فرق می کند. اگر تضاد شخصیتی بین ما و فرد مقابل وجود داشته باشد، هر چقدر هم که صورت و ظاهر زیایی داشته باشد، مطمئناً ادامه ی رابطه غیرممکن خواهد شد. اما وقتی از نظر عقیدتی و اخلاقی نیز دو طرف با هم تفاهم داشتند، آنوقت صورت زیبای ظاهر یک امتیاز خواهد بود نه عامل اصلی.
به نظر من وقتی کسی اخلاق و شخصیت درست و جذابی نداشته باشد، آنوقت صورت و ظاهر زیبایش جز خودنمایی کردن چه فایده ی دیگری می تواند داشته باشد. در مقابل صداقت و وفاداری، زیبایی های ظاهری به سرعت فراموش می شوند. من ترجیح می دهم با کسی باشم که بتوانم به او اعتماد کنم تا یک پسر خوش تیپ و جذابی که همیشه نگران این باشم که مبادا به من دروغ می گوید.
داشتن صورت زیبای ظاهر بسیار خوب است، اما شخصیت اهمیت بیشتری دارد. زیبایی با بالا رفتن سن کمرنگ می شود، اما شخصیت و اخلاق خوب هیچگاه از بین نمی رود.
افراد باید از نظر شخصیتی با هم سازگار و دمساز باشند، لازم نیست کاملاً به هم شبیه باشند، اما باید بتوانند ضعف های فرد مقابل را با نقاط قوتش متعادل کنند.
البته نکته ی دیگری که باید درمورد ظاهر بگویم این است که ظاهر طرف مقابل من باید طوری باشد که من از بودن با او و نشان دادن او به اطرافیانم احساس خجالت نکنم. و اگر در مورد ظاهر خود بی دقت باشد، من همیشه نگران خواهم بود که سایرین چه خواهند گفت و از بودن با هم لذت کافی را نخواهیم برد.
من فکر می کنم اگر شخصیت فردی واقعاً عالی باشد، او از نظر ظاهری نیز جذاب به نظر خواهد رسید. البته معمولاً اگر ما جذب ظاهر کسی نشویم، خودمان را بیشتر در رابطه درگیر نمی کنیم. به این صورت همه ی مشکلات حل می شود
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب